بررسی ترورهای دهه مظلوم ۶۰ - قسمت پانزدهم
«حسن آیت» در خانوادهای روحانی و کشاورز متولد و رشد یافت. تحصیلات حوزوی را تا فقه و اصول در شهر نجفآباد اصفهان خواند و سپس به دانشسرای عالی تهران رفت و ادبیات فارسی هم خواند.
پایگاه رهنما:
«حسن آیت» در خانوادهای روحانی و کشاورز متولد و رشد یافت. تحصیلات حوزوی را تا فقه و اصول در شهر نجفآباد اصفهان خواند و سپس به دانشسرای عالی تهران رفت و ادبیات فارسی هم خواند. بعد به دانشگاه رفت و در رشته جامعهشناسی تحصیل کرد. رتبه اول دانشگاه بود و قاعده بر این بود که به خاطر این موفقیت بورس تحصیلی در خارج از کشور به او اعطا شود، ولی از این بورسیه خبری برای او نبود؛ بنابراین تحصیل در رشته حقوق را آغاز کرد و البته در موسسه اطلاعات هم اصول روزنامهنگاری را فراگرفت. از فراگیری زبانهای انگلیسی و عربی و فرانسوی هم غافل نبود تا آنجا که به این زبانها تسلط پیدا کرد. آیت در همه سالها در کنار تحصیل علم و زبانآموزی مخالفت خود را با رژیم پهلوی کنار نگذاشت و از هر فرصتی و تریبونی استفاده کرد تا آنجا که او را به شهر دامغان تبعید کردند و او در آنجا به تدریس در دبیرستان مشغول شد و بعد از مدتی راهی تهران شد و در دبیرستانهای تهران با شور و اشتیاق تدریس کرد و شاگردانش با اشتیاق بیشتری به او گوش میسپردند که البته بخشی از راز موفقیت او به خاطر تسلطی بود که به زبان فارسی داشت و در حین تدریس از آن بهره میگرفت.
بعدها زمانی هم که در دانشگاه تدریس میکرد برخی از اساتید هم سر کلاس او مینشستند. ارادت او به امام خمینی (ره) و مبارزه با حکومت پهلوی باعث شد یک گروه سیاسی مخفی و البته موفق تشکیل دهد و آنهایی را که در خط امام بودند دورهم جمع کند. او را از مؤسسین حزب جمهوری اسلامی میدانند و البته که خود او نیز مدتی عنوان دبیر سیاسی در شورای مرکزی حزب را گرفت. در جریان انتخابات مجلس خبرگان مردم اصفهان او را برگزیدند. او در این مجلس در تصویب اصل ولایتفقیه تلاش بسیاری کرد. اما گروهک منافقین او را بهشدت زیر نظر داشت و بارها تهدید کرده بود و البته که برای او نقشه ترور طراحی کرده بود. ۱۴ مرداد سال ۶۰ همان روزی بود که این گروهک توانست طرح خود را اجرایی کند و او را به آرزویش یعنی شهادت برساند.
همسر شهید آیت در بیان خاطراتش مینویسد: «در بهمن و اسفند ۱۳۵۷ منافقین او را تهدید کردند. یکشب که تهدید تلفنی شدیم، به خانه نرفتیم؛ ولی بعد دیدیم به این صورت نمیشود. آیت میگفت: «چه معنا دارد؟ مگر میشود همیشه بیرون از خانه ماند؟»، اما دل من شور میزد. اولین تهدید را گروهک منافقین کرده بود، بعدازآن هم روزی نبود که علیه آیت، در روزنامه مجاهد چیزی ننویسند. بسیاری از مواقع نامههای تهدیدآمیز را خودم باز میکردم و میخواندم. چند روز قبل از ترور شهید آیت، همسایه دیواربهدیوار ما نزد من آمد و گفت: «دو تا موتورسوار آمدند، از جلوی خانه شما رد شدند و از لای در خانهتان به داخل نگاه کردند. وقتی من پرسیدم با چه کسی کار دارید، فرار کردند.»
شب قبل از ترور هم داشتیم شام میخوردیم که یک نفر زنگ زد و محسن گوشی را برداشت. آن شخص گفته بود: «بابات خانه است؟» محسن مانده بود چه بگوید که آن فرد قطع کرده بود. من و محسن نگران شدیم و آیت گفت: «مهم نیست، غذایتان سرد نشود.»، اما همسر شهید آیت حادثه آن روز را هم اینطور روایت میکند: «صبحانه را آماده کردم و صدایش زدم، صبحانه را که خورد، قاسم راننده آیت نیز آمد. او سوار ماشین شد و قاسم در حال بستن چفت در خانه بود که آن اتفاق افتاد. به کمر قاسم هم تیری زدند که بعداً متوجه شدم قطع نخاع شده است. من و محسن آن روزها مدام نگران بودیم. وقتی آیت میخواست برود، او نیز در حال تماشای پدرش بود که جلوی چشمانش او را ترور کردند. پسرم نجواکنان صدا میزد: «مادر! پدر تیرخورده است.» پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی ترور شهید آیت را یکی از معروفترین عملیاتهای بخش نظامی گروهک منافقین معرفی میکند و چهار نفر را در روز حادثه مسئول اجرای طرح میداند. سخنگوی کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۵ تهران درباره جزئیات عملیات ترور شهید آیت میگوید: «بدنه اتومبیل حسن آیت گلولهباران و شیشههای آن خردشده بود. مهاجمین چهار نفر بودند، سه مرد و یک دختر مسلح به اسلحههای یوزی و ژ-۳ که گویا مهاجمین از چندی قبل خانه آیت را تحت نظر داشتند و رفتوآمدهای منزل را کنترل میکردند. روز گذشته مهاجمین با استفاده از دو اتومبیل بنز شیری و پیکان لیموییرنگ که هر دو اتومبیل سرقتی بودند، در دو سوی خانه آیت کمین کردند و سرنشینان اتومبیل بنز که لباس مکانیکی به تن داشتند به بهانه اینکه اتومبیلشان خراب است، مشغول دستکاری اتومبیل بودند.
در حدود ساعت ۷ صبح هنگامیکه آیت طبق معمول هرروزه قصد داشت به همراه دو محافظش با اتومبیل از خانه خارج شود، مهاجمین از داخل اتومبیل بنز بهطرف اتومبیل او تیراندازی میکنند که حدود ۶۰ تیر در این حادثه شلیکشده است. بنز مزبور پس از تیراندازی متواری میشود و عدهای از اهالی محل که متوجه قضیه شده بودند قصد داشتند با موتور و اتومبیلهای عبوری مهاجمین را تعقیب کنند، ولی گروه بعدی مهاجمین که با اتومبیل پیکان در انتهای کوچه در کمین بودند بهعنوان نیروی پشتیبانی و برای متفرق ساختن مردم به تیراندازی هوایی پرداختند که مردم از ترس متواری شدند و پیکان بدین ترتیب از محل حادثه گریخت.» پس از شهادت این نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس خبرگان مردم در شهرهای مختلف و با تعطیلی بازار خواستار برخورد جدیتر با تروریستها شدند.
ارسال نظرات